سخنرانى [در جمع مسئولان نظام به مناسبت عید غدیر (پیام غدیر)]
زمان: صبح 2 شهریور 1365/ 18 ذى الحجه 1406
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: پیام غدیر، ولایت و حکومت
مناسبت: عید سعید غدیر خم
حضار: خامنهاى، سید على (رئیس جمهور)- موسوى- هاشمى رفسنجانى، اکبر (رئیس مجلس شوراى اسلامى)- مسئولان کشورى و لشکرى- روحانیون- مسئولان ستادهاى پشتیبانى کشور
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
پیام غدیر، ولایت و حکومت
امیدوارم ان شاء اللَّه، این عید مبارک به همه ملتهاى مظلوم و بخصوص به ملت شریف ما مبارک باشد. خداوند ان شاء اللَّه که با عنایات خاصه خود نظرى به این ملت بزرگ که باید گفت پرچمدار اسلام در این عصر هستند، به اینها عنایت خاصى بفرماید و آنها را از عنایات خاصه خود نصیب بزرگ عنایت بفرماید.
من درباره شخصیت حضرت امیر چه مىتوانم بگویم و کى چه مىتواند بگوید. ابعاد مختلفهاى که این شخصیت بزرگ دارد، به گفتگوى ماها و به سنجش بشرى در نمىآید.
کسى که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالى است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالى باید هزار تا باشد و ما از عهده بیان حتى یکىاش نمىتوانیم برآییم. این شخصیت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است، کسى نمىتواند در حول و حوش او سخن بگوید؛ از این جهت، من در این موضوع بهتر مىدانم که ساکت باشم. لکن مسئلهاى را که بهتر است ما بگوییم، انحرافاتى است که براى ملتها و خصوصاً، براى شیعیان این حضرت پیش آمده است در طول تاریخ و دستهایى که این انحرافات را از اول به وجود آوردهاند و توطئههایى که بوده است در طول تاریخ و اخیراً در این سالهاى اخیر، سدههاى اخیر پیش آمده است، آنها را عرض کنم.
مسئله غدیر، مسئلهاى نیست که بنفسه براى حضرت امیر یک مسئلهاى پیش بیاورد، حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید.
غدیر براى ایشان ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خداى تبارک و تعالى که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللَّه کسى نیست که بتواند عدالت را به آن طورى که باید انجام بدهد، آن طورى که دلخواه است انجام بدهد مأمور مىکند رسول اللَّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهى داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوى حضرت باشد؛ مقامات معنوى حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود. و اینکه در روایات ما و از آن زمان تا حالا این غدیر را آن قدر ازش تجلیل کردهاند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئلهاى است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس مىگوید که «به قدر این کفش بىقیمت هم پیش من نیست» آنکه هست اقامه عدل است.
آن چیزى که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- و اولاد او مىتوانستند در صورتى که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طورى که خداى تبارک و تعالى رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند، لکن فرصت نیافتند. زنده نگه داشتن این عید نه براى این است که چراغانى بشود و قصیدهخوانى بشود و مداحى بشود، اینها خوب است، اما مسأله این نیست. مسأله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشى که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دستاندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است، این است که قابل نصب است و الّا مقامات معنوى قابل نصب نیست یک چیزى نیست که با نصب آنمقام پیدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوى که بوده است و آن جامعیتى که براى آن بزرگوار بوده است، اسباب این شده است که او را به حکومت نصب کنند و لهذا، مىبینیم که در عرض صوم و صلاة و امثال اینها مىآورد و ولایت مجرى اینهاست.
ولایتى که در حدیث غدیر است به معناى حکومت است، نه به معناى مقام معنوى. و حضرت امیر را همان طورى که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن- در روایات است این- نازل شده است به منازل مختلف، کلیاتش سبع و الى سبعین و الى زیادتر، تا حالا رسیده است به دست ماها به صورت یک مکتوب، حضرت امیر هم این طور است، رسول خدا هم این طور است. مراحل طى شده است، تنزل پیدا کرده است. از وجود مطلق تنزل پیدا کرده است، از وجود جامع تنزل پیدا کرده است و آمده است پایین تا رسیده است به عالم طبیعت، در عالم طبیعت این وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولیاى بزرگ خدا. بنا بر این، اینکه حدیث غدیر را ما حساب کنیم که مىخواهد یک معنویتى را براى حضرت امیر یا یک شأنى براى حضرت امیر درست کند نیست. حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خداى تبارک و تعالى او را حاکم قرار بدهد.
حکومت عدل، ضامن اجراى احکام اسلام
مسأله، مسئله حکومت است، مسأله، مسئله سیاست است، حکومتْ عِدْلِ سیاست است، تمام معناى سیاست است. خداى تبارک و تعالى این حکومت را و این سیاست را امر کرد که پیغمبر به حضرت امیر واگذار کنند، چنانچه خود رسول خدا سیاست داشت و حکومت بدون سیاست ممکن نیست. این سیاست و این حکومتى که عجین با سیاست است، در روز عید غدیر براى حضرت امیر ثابت شد. اینکه در روایات هست که بُنِىَ الاسلامُ عَلى خَمْس این ولایت، ولایت کلى امامت نیست. آن امامتى که هیچ عملى مقبول نیست، قبول نمىشود، الّا به اعتقاد به امامت، این معنایش این حکومت نیست.
خوب، ما بسیارى از ائمهمان حکومت نداشتند. ما الآن معتقدیم که حضرت امیر در یک برهه از زمان به حکومت رسید، حضرت امام حسن هم یک مدت بسیار بسیار کمى به حکومت رسید، باقى ائمه حکومت نداشتند. آنکه خداى تبارک و تعالى جعل کرد و دنبالش هم براى ائمه هدى جعل شده است، حکومت است؛ لکن نگذاشتند که این حکومت ثمر پیدا بکند. بنا بر این، حکومت را خدا جعل کرده است براى حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- این حکومت یعنى سیاست، یعنى عجین با سیاست. از اعوجاجهایى که پیدا شده است مع الأسف، این است که، یعنى اعوجاج زیاد پیدا شده اما بزرگترینش این است که دستهایى از زمان سابق از زمان خلفاى اموى و خلفاى عباسى- علیهم لعنة اللَّه- از آن زمان دستهایى پیدا شده است که بگویند که دین على حده از مسائل است و سیاست على حده از حکومت است. هر چه طرف پایین آمده است، این قوت گرفته است تا وقتى بازیگرهاى دنیا که دیدند باید دین را یک چیز تعبدى قرار داد.
این بازیگرها آمدند و این طور کردند که ماها هم باورمان آمده بود که دین چکار دارد به سیاست، سیاست مال امپراتورها. این معنایش این است که تخطئه کنیم خدا را و رسول خدا را و امیر المؤمنین را، براى اینکه حکومت سیاست است، حکومت که دعا خواندن نیست، حکومت که نماز نیست، حکومت روزه نیست. حکومت، حکومت عدل، اسباب این مىشود که اینها اقامه بشود، اما خود حکومت یک دستگاه سیاسى است. آن که مىگوید دین از سیاست جداست، تکذیب خدا را کرده است، تکذیب رسول خدا را کرده است، تکذیب ائمه هدى را کرده است.
و اینکه این قدر صداى غدیر بلند شده است و این قدر براى غدیر ارج قائل شدهاند- و ارج هم دارد- براى این است که با اقامه ولایت یعنى با رسیدن حکومت به دست صاحب حق، همه این مسائل حل مىشود، همه انحرافات از بین مىرود. اگر حکومت عدل بپا شود، اگر گذاشته بودند که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- حکومتى را که مىخواهد بپا کند، تمام انحرافات از بین مىرفت و محیط یک محیط صحیح و سالم مىشد که آن وقت مجال براى همه اشخاص که داراى افکار هستند، عرفا که داراى افکار هستند، حکما که داراى افکار هستند، فقها، همه براى آنها مجال هم پیدا بشود. از این جهت، اسلام بُنِىَ عَلى خَمْس، نه معنایش آن است که ولایت در عرض این است، ولایت اصلش مسئله حکومت است، حکومت هم این طورى است، حکومت حتى از فروع هم نیست.
آن چیزى که براى ائمه ما قبل از غدیر و قبل از همه چیزها بوده است، این یک مقامى است که مقام ولایت کلى است که آن امامت است که در روایت هست که الْحَسَنُ وَ الْحُسَین امامان قاما اوْ قَعَدا وقتى قعد است که امام نیست. امام به معناى حکومت نیست، آن یک امام دیگرى است و آن مسئله دیگرى است. آن مسأله، مسئلهاى است که اگر او را کسى قبول نداشته باشد اگر آن ولایت کلى را قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامى شیعه هم بجا بیاورید باطل است، این غیر حکومت است آن در عرض اینها نیست، آن از اصول مذهب است، آنى است که اعتقاد به او لازم است و از اصول مذهب است. و انحرافى که پیدا شده است- علاوه بر همه انحرافات- همین انحراف است که ما باور کردیم که سیاست به ما چه ربط دارد. غدیر آمده است که بفهماند که سیاست به همه مربوط است، در هر عصرى باید حکومتى باشد با سیاست، منتها سیاست عادلانه که بتواند به واسطه آن سیاست اقامه صلاة کند، اقامه صوم کند، اقامه حج کند، اقامه همه معارف را بکند و راه را باز بگذارد براى اینکه صاحب افکار، یعنى آرام کند که صاحب افکار، افکارشان را با دلگرمى و با آرامش ارائه بدهند.
بنا بر این، این طور نیست که ما خیال کنیم که ولایتى که در اینجا مىگویند، آن امامت است و امامت هم در عرض فروع دین است، نخیر؛ این ولایت عبارت از حکومت است، حکومت مجرى اینهاست، در عرض هم به آن معنا نیست، مجرى این مسائل دیگر است. این انحرافات خیلى زیاد است، نمىشود همهاش را احصاء کرد.
گزیدهای از بیانات امام خامنه ای به مناسبت عید سعید غدیر خم
عیداللهالاكبر
غدیر در آثار اسلامى ما به «عیداللهالاكبر»، «یوم العهد المعهود» و «یوم المیثاق المأخوذ» تعبیر شده است. این تعبیرات كه نشان دهندهى تأكید و اهتمامى خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسألهى ولایت است. آن عاملى كه در اسلام ضامن اجراى احكام است، حكومت اسلامى و حاكمیت احكام قرآن است، والا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصى داشته باشند، لیكن حاكمیت -چه در مرحلهى قانونگذارى و چه در مرحلهى اجرا - در دست دیگران باشد، تحقق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگى دارد. اگر آنها افراد بىانصافى بودند، مسلمانان همان وضعى را پیدا مىكنند كه شما امروز در كوزوو، دیروز در بوسنى و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهاى دیگر شاهدش بودهاید و هستید - ما هم در ایران مسلمان عریق و عمیق خودمان، سالهاى متمادى همین را مشاهده مىكردیم - اما چنانچه حكام، قدرى با انصاف باشند، اجازه خواهند داد كه این مسلمانان به قدر دایرهى خانهى خودشان - یا حداكثر ارتباطات محلهاى - چیزهایى از اسلام را رعایت كنند؛ ولى اسلام نخواهد بود!
بیانات بهمناسبت عید سعید غدیر
16/01/1378
اگر تخلف نمىشد...
امروز ما و جامعهى بشرى، همچنان در دوران نیازهاى ابتدایى بشرى قرار داریم. در دنیا گرسنگى هست، تبعیض هست - كم هم نیست؛ بلكه گسترده است، به یك جا هم تعلق ندارد؛ بلكه همه جا هست - زورگویى هست، ولایت نابحق انسانها بر انسانها هست؛ همان چیزهایى كه چهار هزار سال پیش، دو هزار سال پیش به شكلهاى دیگرى وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همین چیزهاست و فقط رنگها عوض شده است. «غدیر» شروع آن روندى بود كه مىتوانست بشر را از این مرحله خارج كند و به یك مرحلهى دیگرى وارد كند. آن وقت نیازهاى لطیفتر و برترى، و خواهشها و عشقهاى به مراتب بالاترى، چالش اصلى بشر را تشكیل مىداد. راه پیشرفت بشر كه بسته نیست! ممكن است هزارها سال یا میلیونها سال دیگر بشریت عمر كند؛ هر چه عمر كند، پیوسته پیشرفت خواهد داشت. منتها امروز پایههاى اصلى خراب است؛ این پایهها را پیغمبر اسلام بنیانگزارى كرد و براى حفاظت از آن، مسألهى وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلف شد. اگر تخلف نمىشد، چیز دیگرى پیش مىآمد. «غدیر» این است. در طول دوران دویستوپنجاه سالهى زندگى ائمه (علیهمالسلام) - كه عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پیغمبر تا زمان وفات حضرت عسكرى، دویستوپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانستهاند و خودشان را آماده كردهاند تا اینكه به همان مسیرى كه پیغمبر پیشبینى كرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است دیگر. حالا ماها در این برههى از زمان، به میدان آمدهایم و همتى هست به فضل و توفیق الهى و انشاءالله كه به بهترین وجهى ادامه پیدا كند.
دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)
29/10/1384
نباید طرح مسأله غدیر به جدایى مسلمانها بینجامد
مرحوم آقاى مطهرى (رضواناللهعلیه) مقالهاى به نام «الغدیر و وحدت اسلامى» دارد؛ ایشان در آن، این مسأله را تبیین مىكند كه، طرح مسألهى غدیر، چطور مىتواند وسیلهاى باشد براى نزدیك كردن دلهاى مسلمانها به همدیگر. مرحوم علامهى امینى هم عقیدهى شیعه را در «الغدیر» اثبات كرده است؛ اما كتاب، بیان، لحن، سلیقه و شیوهى برخورد او با مسأله، طورى است كه همهى مسلمین را جذب مىكند.
شما تقریظهایى را كه مسلمانان مصر، شام و دیگر نقاط دنیا بر كتاب ایشان نوشتهاند، ببینید! ما باید توجه داشته باشیم كه نوع طرح مسأله، طورى نباشد كه به جدایى مسلمانها بینجامد؛ این خیلى مهم است. الان جمعیت انبوهى از مسلمانان دنیا به مكتب و مذهب ما معتقدند و در دنیا هم آبرومندند. هم جمهورى اسلامى در ایران و هم شیعیان در هر نقطهاى كه هستند، مردم آبرومندى هستند و در عراق، لبنان و جاهاى دیگر، مسلمانها به وجود اینها افتخار مىكنند. بنابراین باید مراقب باشیم كه مسأله را طورى طرح كنیم كه همعقیدههاى خودمان ناراحت نشوند. البته باید عقیدهى خودمان را بیان و آن را تثبیت كنیم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف كنیم.
14/09/1384
مسألهى غدیر ورود نبى مكرم اسلام در امر مدیریت جامعه است
مسألهى غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) به عنوان ولىامر امت اسلامى از سوى پیامبر مكرم اسلام (صلىاللهعلیهوالهوسلم) یك حادثهى بسیار بزرگ و پرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبى مكرم در امر مدیریت جامعه است. معناى این حركت كه در روز هجدهم ذىالحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است كه اسلام به مسألهى مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه مىكند.
اینطور نیست كه امر مدیریت در نظام اسلامى و جامعهى اسلامى، رها و بىاعتنا باشد. علت هم این است كه مدیریت یك جامعه، جزو اثرگذارترین مسائل جامعه است. تعیین امیرالمؤمنین هم - كه مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداكارى و عدل در میان صحابهى پیغمبر است - ابعاد این مدیریت را روشن مىكند. معلوم مىشود آنچه از نظر اسلام در باب مدیریت جامعه اهمیت دارد، اینهاست. كسانى كه امیرالمؤمنین را به جانشینى بلافصل هم قبول ندارند، در علم و زهد و تقوا و شجاعت آن بزرگوار و در فداكارى او براى حق و عدل، تردید ندارند؛ این مورد اتفاق همهى مسلمین و همهى كسانى است كه امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) را مىشناسند. این نشان مىدهد كه جامعهى اسلامى از نظر اسلام و پیغمبر، چه نوع مدیریت و زمامدارى و حكومتى را باید به عنوان هدف مطلوب دنبال كند.
دیدار مردم پاكدشت، در سالروز عید سعید غدیر
10/11/1383
عید غدیر، سنت ملى ماست
عید غدیر هم سنت ملى ماست؛ چون ملت ما داراى این عقیده و این محتوا و این هویت در ذهن خودش هست. یكى از كارهاى دشمنان این است كه ملتها را از هویت خالى كنند. البته این قضیه، داستان مفصلى است و با دو كلمه، نه مىشود ابعادش را نشان داد و نه مىشود خطرش را آنچنان كه هست، گوشزد كرد. شما در محیط دانشجویى با این سیاست كلى كه شناخته و ناشناخته و پیدا و پنهان وجود دارد، باید مبارزه كنید و مبانى ارزشى را - مبانىاى كه حقیقتا تشكیلدهندهى هویت ملت ایران است و مىتواند آنها را پیش ببرد و صاحب همه چیز كند - حفظ كنید.
08/02/1382
او عادلترین شما در بین مردم است!
نبىاكرم در بیان صفات امیرالمؤمنین مىفرماید: «اعدلكم فى الرعیة»، او عادلترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونى و معنوى و فردى امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتارى و عدالت اجتماعى او. اینها چیزهایى است كه در زبان به آسانى مىشود بیان كرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است كه انسان به عظمت این حقیقت و كسانى كه تجسم این حقیقت بودهاند، پى مىبرد. عدالت به معناى واقعى كلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقواى او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونى او هم عدالت تجسم پیدا مىكند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف كنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان كنیم، هیچ مثالى رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسّلام نمىتوانیم پیدا كنیم. این است كه نبىاكرم او را به امر پروردگار و با نصب الهى به مردم معرفى و به مقام ولایت منصوب مىكند. این یك حقیقت اسلامى است. این كجا و اینكه كسى معتقد باشد كه هر ظالمى با هر شیوه و رفتار بازیگرانهاى توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت كنند، كجا؟! این اسلام است یا آن؟!
لذا مسألهى غدیر با این مضمون والا متعلق به همهى مسلمانهاست، چون به معناى حاكمیت عدل، حاكمیت فضیلت و حاكمیت ولایتاللَّه است. اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسكین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیك كنیم. بزرگترین نمونه این است كه هرچه بتوانیم، استقرار عدل كنیم. چون دامنهى عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر كنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسك ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد.
بیانات در دیدار مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت عید غدیر خم
01/12/1381
غدیر و انقلاب اسلامی ایران
شاید اكثر آن كسانى هم كه در ماجراى بیعت امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام، گرد آن بزرگوار را گرفتند و با او بیعت كردند و پاى فشردند و فداكارى نمودند، واقعهى غدیر و به طریق اولى ظهور اسلام و جنگهاى امیرالمؤمنین را ندیده بودند. اما اسلام و هدایت و نور آن فقط براى كسانى نیست كه در آن وقت حضور داشتند، بلكه براى همه و براى همیشه است: «و اخرین منهم لما یلحقوا بهم». انقلاب اسلامى شروع یك راه پرافتخار و سعادتبخش بود. همهى كسانى كه از بىعدالتى رنج بردهاند و تشنهى عدالتند، این پدیده را به جان دوست دارند و براى آن تلاش مىكنند. همهى كسانى كه سنگینى و فشار نظام دیكتاتورى و اختناق و زورگویى و قدرت فردى را احساس كرده یا دربارهى آن فكر كردهاند، از انقلاب اسلامى، از حركت ملت مسلمان و از مبارزهى فراگیر این ملت استقبال كردهاند و مىكنند. مخصوص امروز نیست، در آینده هم همینطور خواهد بود.
بیانات در دیدار مردم قم
19/10/1381
اوج مطلوب همهى رسالتها
امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام در مقابله با خطرها آنچنان شجاعانه عمل مىكند كه مىگوید كسى نمىتوانست با فتنهاى كه من چشم آن را درآوردم - منظور، فتنهى خوارج است - یا فتنهى ناكثین درافتد. آن معنویت و دین و اخلاق و فضیلت از یك طرف، آن بینش عمیق و شجاعت و فداكارى و عواطف رقیق انسانى در كنار صلابت و استحكام معنوى و روحى از طرف دیگر؛ همهى اینها ناشى از عصمت است؛ چون خداى متعال او را به مقام عصمت برگزیده است و گناه و اشتباه در كار او وجود ندارد. اگر چنین كسى در رأس جامعه باشد، اوج مطلوب همهى رسالتهاست. این معناى غدیر است. در غدیر، چنین كارى اتفاق افتاد.
اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علىبنموسىالرضا علیهالسلام در روز عید سعید غدیر خم
12/12/1380
بشریت، حكومت پنجسالهی امیرالمومنین را هرگز فراموش نخواهد كرد
امامت، یعنى همان اوج معناى مطلوب ادارهى جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریتهاى جامعه كه از ضعفها و شهوات و نخوت و فزونطلبى انسانى سرچشمه مىگیرد. اسلام شیوه و نسخهى امامت را به بشریت ارائه مىكند؛ یعنى اینكه یك انسان، هم دلش از فیض هدایت الهى سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد - یعنى راه را درست تشخیص دهد - هم داراى قدرت عملكرد باشد - كه «یا یحیى خذ الكتاب بقوة» - هم جان و خواست و زندگى شخصى برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگى و سعادت انسانها براى او همه چیز باشد؛ كه امیرالمؤمنین در كمتر از پنج سال حكومت خود، این را در عمل نشان داد. شما مىبینید كه مدت كوتاه كمتر از پنج سال حكومت امیرالمؤمنین، به عنوان یك نمونه و الگو و چیزى كه بشریت آن را هرگز فراموش نخواهد كرد، در طول قرنها همچنان مىدرخشد و باقى مانده است. این نتیجهى درس و معنا و تفسیر واقعهى غدیر است.
بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علىبنموسىالرضا علیهالسلام در روز عید سعید غدیر خم
12/12/1380
كتاب الغدیر
همین كتاب الغدیر هم بهنظر من مهجور است. من به دوستانمان سفارش كردم الغدیر را كه در آن صدها كتاب است - یعنى ایشان دربارهى موضوعات مختلف، مطالبى دارد. گاهى صد صفحه، هشتاد صفحه دربارهى یك شخص، یك مطلب، یا یك حدیث، مطلب دارد و یك نفر باید اینها را از اوّلِ الغدیر بخواند، تا به مطلب مورد نظر برسد و از آن استفاده كند. حالا كو آن آدمى كه حوصله كند، یازده جلد كتاب الغدیر را بخواند و اینگونه مطالب را بیرون بكشد؟! - مورد بررسى دقیق قرار دهند و موضوعات مختلف را دانه دانه بیرون بكشند؛ هر كدامشان یك كتاب، یا یك جزوه است. الغدیر هم - آن كاخ عظیمى كه مرحوم امینى ساخته - به جاى خود محفوظ؛ این كتابها هم دانه دانه بیاید و اقطار عالم را پر كند. یعنى الغدیر به صورت یك مجموعه، وجود داشته باشد، یك جا هم جزوه، جزوه وجود داشته باشد.
10/12/1378

